احتمالاً شما هم با این چالش مواجه شدید که:
فرزندم بیشتر اوقات از دست من عصبانی است و در برابر تماس فیزیکی مقاومت میکند. اگر از نظر فیزیکی نزدیکش بشم، من رو میزنه، گاز میگیره، لگد میزنه، نیشگون میگیره. احساس میکنم که حضور من در بسیاری از مواقع نوعی خشم رو در او تحریک میکنه. اگر با هم در رختخواب دراز بکشیم و او به من نزدیک شود معمولاً به من لگد میزند یا من را میزند. این اتفاق چند ماه است که ادامه دارد. اگر او به خودش صدمه بزنه یا بهخاطر چیزی غیرمرتبط از من عصبانی بشه، میآید و به من ضربه میزند. من نمیتوانم او را آرام کنم ...
لمس، بخش اساسی پیوند برای انسانهاست!
از هر ۲۰ کودک، یک کودک با چالشهای یکپارچگی حسی مواجه است. برخی از کودکان فقط با لمس مشکل دارند، برخی دیگر نیز با نور، صدا یا غذا مشکل دارند. اساساً سیستم عصبی و مغز بهدرستی کار نمیکنند و کودک برای یکپارچهسازی تمام اطلاعات سیستم عصبی مشکل دارد. اگر این علائم بسیار خفیف هستند مانند ترسیدن از برچسبهایی که روی لباسش هستند. این بچهها یاد میگیرند که خود را مدیریت کنند و کموبیش حساسیت خود را کاهش دهند. اما سایر بچهها بیشتر به چالش کشیده میشوند و برای هماهنگی بهتر سیگنالهای عصبی و مغزشان به کمک یک درمانگر نیاز دارند.
بااینحال، باید این را هم در نظر بگیریم که شاید مسائل حسی اصلاً مشکلساز نباشد و مسئله بزرگ در اینجا، دلبستگی باشد. پایههای امنیت دلبستگی در سال اول پایهگذاری میشود و از تعاملاتی که عمدتاً ناخودآگاه هستند و بهسادگی رفتوآمد زندگی روزمره خودمانی هستند، ساخته میشوند. مادرانی که بهخاطر فقدان قبلی، غم و اندوه حل نشده دارند، طبیعتاً در این تعاملات با سایر مادران متفاوت هستند.
این بدان معنا نیست که شما مقصر هستید، و به این معنا نیست که نمیتوانید وضعیت را به طور چشمگیری بهبود ببخشید. اختلالات دلبستگی قابل بهبود است. شما خوششانس هستید که سن معمولیاش مرحله ادیپی در حال نزدیکشدن است، زیرا فرصت فوقالعادهای دارید تا با کودکتان در دومین سال زندگیاش ارتباط برقرار کنید.
چهکارهایی باید انجام دهیم؟
۱. کودکتان را از نظر مسائل یکپارچگی حسی بررسی کنید.
به درمانگر اطفالی که نجربه کار در زمینه این اختلال را دارد مراجعه کنید. این کار بسیار مهم است؛ زیرا لمس بخش اساسی پیوند برای انسان است. مداخله زودهنگام قطعاً میتواند حالت تدافعی لمسی را درمان کند.
۲. از خودتان حمایت کنید.
ما شما رو درک میکنیم حساس طرد شدن توسط فرزندتان میتواند بسیار سخت باشد. مطمئن شوید که کسی را دارید که با او صحبت کنید که بتواند احساسات شما را بدون اینکه نیازی به مشاوره یا حل مشکلات شما داشته باشد بپذیرد. مطمئن شوید که به این شخص اعتماد دارید تا بتوانید گریه کنید یا عصبانی شوید و این احساسات را از سینه خود بیرون کنید. اگر آنها را "انباشته" کنید، بهاحتمال زیاد آنها را روی کودکتان خالی میکنید.
۳. پیوند خود را با کودکتان تقویت کنید.
. اگر بچه دیگری هم دارید آن را به شوهرتان بسپارید و تا جایی که ممکن است برای فرزندتان وقت بگذارید. به او بگویید "بچه خواب است و من پانزده دقیقه تمام مال تو هستم. دوست داری الان برای پانزده دقیقه با هم چه کنیم؟" توجه کامل خود را روی او متمرکز کنید، او را از عشق خود غرق کنید و اجازه دهید رهبری فعالیتها را به دست بگیرد. اگر احساسات منفی شروع به بروز کرد، به او گوش دهید و آرام باشید. او از شما کمک میخواهد.
. در مواقع دیگر، اگر بتواند در آغوش گرفتن را تحمل کند، عالی است. همچنین میتوانید انواع دیگری از لمس را که ممکن است برای او مفید باشد، آزمایش کنید، مانند تکاندادن او مانند یک نوزاد در هنگام خستگی. همچنین میتوانید با استفاده از بازیهایی مانند «بوق» را لمس کنید که در آن بهآرامی بینی او را فشار میدهید و میگویید «بوق» و سپس اجازه میدهید بینی شما را فشار دهد و بوق را برگرداند.
. راههایی برای ابراز خشم او پیدا کنید و آن را به یک تجربه پیوندی تبدیل کنید. پیشنهاد ما برای شما ضربهزدن به کیسه بوکس است.
. اگر فرزندتان همچنان نمیتواند لمسشدن را تحمل کند، راههای دیگری برای ارتباط پیدا کنید. میتوانید کتابی از عکسهای او بسازید (بعضی از آنها شامل مادر شدن شما نیز میشود) و درباره آنها با هم زمزمه کنید. میتوانید با او بهعنوان راهی برای برقراری ارتباط، ارتباط چشمی برقرار کنید، درحالیکه آهنگ میخوانید، یا یک توپ را با هم به جلو و عقب پرتاب میکنید.
. به کودک خود کمک کنید تا احساسات ناراحتکننده خود را که بهعنوان عصبانیت و تحریکپذیری بیان میکند، "تخلیه" کند. دفعه بعد که کودکتان شروع به ابراز عصبانیت نسبت به شما کرد، آن را شخصیسازی نکنید (به خودتان نگیرید). در عوض، آن را بهعنوان سیگنالی در نظر بگیرید که او احساسات بزرگی دارد و به کمک شما نیاز دارد. او بهشدت میخواهد این احساسات ناراحتکننده را التیام ببخشد. حضور شما به او این امکان را میدهد که این احساسات درهمتنیده را که باعث تحریکپذیری و طردشدن او میشود، رها کند. کمک شما به او از طریق این احساسات و با اجازهدادن به او که عصبانی و پرخاشگر شود و پذیرفتن این احساساتش، به طور خودکار اعتماد او را به شما و پیوندی که با او دارید را تقویت میکند.
. شما نمیخواهید که با اجبار تماس فیزیکی، او را بیشتر آزار دهید، فقط به او پیشنهاد دهید که ارتباط برقرار کند تا از طریق تجربه این موارد، احساس امنیت کند. احساسات ناراحتکننده را رها کنید. نزدیک او بمانید و بهآرامی با او صحبت کنید. فقط بگویید: "من اینجا هستم، عزیزم. میدانم که تو این احساسات بزرگ را داری. تا زمانی که آنها را رها کنی، همینجا با تو خواهم ماند." اگر به شما دستور داد که بروید، چند قدم به عقب برگردید و بگویید: "باشه، من کمی دورتر میشوم، عزیزم. اما اگر به من نیاز داشتی من همینجا هستم."
. اساساً هدف شما این است که حضور داشته باشید و اجازه دهید کودکتان احساسات خود را بیان کند. در زیر آن خشم، ترس، غلبه، و درد است. اگر کودکتان این فرصت را پیدا کند که احساسات خودش را با خیال راحت بر شما تخلیه کند، از خشم و احساسات ترسناک زیر آن عبور میکند و آنها را رها میکند. سپس با آسودگی و اتصال مجدد به شما، در آغوش شما آرام میگیرد. برخورد او نهتنها خوشایندتر میشود، بلکه احساس نزدیکی به شما خواهد کرد، زیرا شما به او کمک کردهاید تا از این احساسات عبور کند.
۵. هرگز از تنبیه استفاده نکنید. رابطه شما با کودکتان بیشتر دچار فرسودگی خواهد شد. در عوض، از حواسپرتی، همدلی و راهنمایی ملایم استفاده کنید.