احتمالاً شما هم با این چالش مواجه شدید که:
فرزندم وقتی اوضاع طبق میلش پیش نمیرود، قشقرق به پا میکند. اگر کاری که میخواهد را انجام ندهیم ، کتک میزند، چیزها را پرت میکند و ساعتها مداوم جیغ میکشد. دانستن اینکه او چه میخواهد سخت است؛ چون نمیتواند صحبت کند. میدانم اینکه نمیتواند صحبت کند اوضاع را سختتر میکند. فقط میخواهم بدانم برای بهتر کردن اوضاع و شادکردن او چه کاری میتوانم انجام دهم.
قشقرق راهانداختن یک رشد مثبت است!
کودکان حدود یکسالگی شروع به قشقرق به پا کردن میکنند و این کار غیرعادی نیست. میخواهیم به شما اطمینان خاطر بدهیم که این در واقع یک رشد مثبت است: یعنی از این به بعد فرزندتان بهعنوان یک فرد مجزا با خواستهها و نیازهای خودش شناخته میشود.
در واقع همزمان با کاهش حواسپرتیها، نیازهای نوزادان برایشان واضحتر میشود و سعی میکنند برای برآوردن این نیازها کنترلی بر محیط خود اعمال کنند، همانطور که ما هم این کار را انجام میدهیم. او هنوز نمیتواند صحبت کند، اما قطعاً میتواند بهوسیله مقاومت فیزیکی در موقعیتهایی که دوست ندارد، ارتباط برقرار کند. این ابراز وجود در واقع یک مرحله سالم و مناسب رشدی است - اما برای والدین آسان نیست. در واقع، به آنها یک شوک ناگهانی وارد میکند.- پس آن بچه ناز و مطیع شما کجا رفت؟!
سال دوم سختترین مرحله برای ابراز وجود است، چون کودکان نوپا هنوز رشد عصبی لازم برای استدلال یا کنترل احساساتشان را ندارند و در یکی دو سال آینده این توانایی را پیدا میکنند و میتوانند اختیار خود را در کارها افزایش دهند. اما همین حالا هم شما باید بپذیرید که فرزندتان ایدههای خودش را داشته باشد و آن ایدهها دقیقا مخالف نظر شما باشد.او ممکن است به هرشکلی که خودش میخواهد مخالفتش را بیان کند.
به فرزندتان خوب نگاه کنید، این اولین ابراز او از نمایندگی خودش در جهان است – تواناییِ ابراز خواستههایش و تلاش برای رسیدن به آنها. شما میخواهید که او احساس کند میتواند در دنیا تأثیرگذار باشد –بهاینترتیب، خوشبینی، شایستگی و اعتمادبهنفس رشد میکنند. از همه مهمتر، وقتی او میبیند که شما به برطرفکردن خواستههایش اهمیت میدهید، متوجه میشود که دوستش دارید. پس وقتی کودکان خواستههایشان را ابراز میکنند و شما آنها را برآورده میکنید، عالی است. زمانی که آنها خواستههای خود را بیان میکنند و شما به دلایل ایمنی یا دلایل مهم دیگر، نمیتوانید آنها را برآورده کنید، پس حداقل باید احساس کنند که شما آنها را شنیدهاید و دلیل خوبی برای کمکنکردن به آنها در رسیدن به چیزی که فکر میکنند به آن احتیاج دارند، دارید. بهعبارتدیگر، آنها هنوز باور دارند که شما طرف آنهایید و به نیازهایشان اهمیت میدهید.
نحوه هدایت لحظههای اختلاف، نزدیکی شما با کودکتان در آینده را تعیین میکند. همچنین تعیین میکند که آیا او مخالف میشود یا خیر – به عبارتی دیگر، آیا او نیاز به مقاومت در برابر قدرت شما را به شکلی تند و سریع احساس میکند؟ چون شما دونفره در حال مبارزه برای قدرت هستید که در آن شما سعی میکنید قوانین خود را در مقابل خواستههای او اجرا کنید، و این تنها راهی است که او میتواند شخصیت خود را اثبات کند؟
تسلیم نشوید!
آیا همراهی با فرزندتان به این معناست که شما باید در برابر هرچه او میخواهد تسلیم شوید؟ البته که نه.
. شما بهعنوان یک والد باید خلاق باشید. بهعنوانمثال، به او قدرت انتخاب بین دو گزینه که هر دو برای خود شما مناسب است را بدهید. «ما الان باید سوار ماشین بشیم. میخوای خودت بری بالا یا میخوای من بذارمت داخل؟»
. وقتی نمیتوانید کاری را که او میخواهد انجام بدهید، با او همدلی کنید: « من درک میکنم که دوست داشتی یه کلوچه داشته باشی، اما قانون خونه ما اینه که پیش از شام کلوچه نخوریم. بیا با مامان باش، بیا همدیگه رو بغل کنیم و یکم شیر بخوریم.» ممکن است همچنان قشقرق به پا کند، ولی در نهایت میآموزد که نمیتواند هرچه میخواهد را داشته باشد، اما میتواند یک چیز بهتر داشته باشد: مادری که خواستههایش را جدی میگیرد و وقتی ناراحت است او را درک میکند.
آیا باید قشقرقها را نادیده بگیریم؟
خیلی از متخصصان نادیدهگرفتن قشقرقها را توصیه میکنند، اما این توصیه مناسبی نیست فرض کنید که شما ناراحت هستید و همسرتان ناراحتی شما را نادیده میگیرد،شما چه حسی خواهید داشت؟
شما بههیچوجه نمیتوانید احساسات فرزندتان را نادیده بگیرید این رفتار شما به معنای این است که احساسات او مجاز نیستند، یا به او یاد میدهد که احساساتش را سرکوب کند. این یک دستور پخت برای انفجار در دوران کودکی و سرکوب عاطفی در بزرگسالی است.
فرزند شما تلاش میکند چیزی را به شما منتقل کند که راه دیگری برای انتقالش ندارد. او برای جلبتوجه شما قشقرق به پا نمیکند. او قشقرق به پا میکند چون ۱۱ ماهش است و درباره همه چیز احساسات پرشوری دارد و صرفاً هنوز ظرفیت کنترل خودش را ندارد.
وقتی ما قشقرقها و عصبانیتها را نادیده میگیریم، کودکان بیشتر قشقرق به پا میکنند. زمانی که ما با دادن چیزی که کودک به خاطرش قشقرق راه انداخته به او، تسلیم میشویم، او بیشتر قشقرق به پا میکند. اما زمانی که ما به ناراحتی فرزندمان با آرامش و درک پاسخ میدهیم، قشقرقها کمتر میشود. پس لطفاً نگران نباشید که آرامکردنش قشقرقهایش را بدتر کند.
نحوه مهار قشقرقها قبل از شروعِ آنها :
۱.مبارزه قدرت را کنترل کنید!
اجازه دهید فرزندتان فردیت خود را حفظ کند. مجبور نیستید ثابت کنید که حق با شماست. کودک شما در تلاش است ادعا کند که یک فرد واقعی است، با مقداری قدرت واقعی در این جهان. این کاملاً متناسب است. هروقت میتوانید بدون اینکه ایمنی، سلامتی یا حقوق آدمها به خطر بیفتد به او اجازه دهید نه بگوید.
۲. خستگی و گرسنگی فرزندتان را پیشبینی کنید.
خستگی و گرسنگی زمینهای برای قشقرق به پا کردن فرزندتان است پس بهتر است از آنها پیشگیری کنید. چرتزدن، اوقات راحت،زمانهای آرام بدون تحریک رسانهها، تغذیه به موقع از بیشتر قشقرقها جلوگیری میکند.
۳.به احساسات فرزندتان بله بگویید، اما به مطالباتش نه.
فرزندتان حق دارد که هرچه میخواهد را بخواهد و نسبت به نه شنیدن از شما احساسات بزرگی داشته باشد. خواستههای او را متوجه شوید و برخلاف قضاوت درست خود تسلیم نشوید –وقتی درخواستش را رد میکنید با او مهربان باشید و با او در ارتباط بمانید. او برای درککردن کمی کوچک است، اما بیشتر از آنچه میتواند بگوید متوجه میشود، پس وقتی قشقرق در راه است به او یادآوری کنید که اگر قشقرقی به پا کند اجازه ندارید حتی به درخواست او توجه کنید. اینکار وقتی او کمی بزرگتر شود نتیجه نمیدهد، اما معمولاً به کودکان نوپا کمک میکند در حدی که شما بتوانید ریشه مشکل را پیدا کنید خودشان را جمع کنند.
۴. مطمئن شوید که فرزندتان به اندازه کافی با شما «زمان آرامش و دنج» دارد.
گاهی فرزندتان برای اینکه زمان مشترکی با شما داشته باشد مجبور است قشقرق به پا کند. اگر حس کردید کودکتان «صرفاً برای جلبتوجه» دارد قشقرق به پا میکند، پس حتماً خیلی باید به توجهتان احتیاج داشته باشد و تنها راه برای کنترل این قشقرقها توجه به او است.
۵. اجازه دهید که فرزندتان برای انتخاب برخی کارها اختیار داشته باشد.
این نکته را بهخاطر داشته باشید که هرچه فرزندتان کنترل بیشتری بر زندگی خودش داشته باشد، کمتر نیاز به سرکشی و قشقرق به پا کردن دارند؛ بنابراین اگر شما به او اجازه دهید هرچقدر دلش میخواهد تصمیم بگیرد و در زندگی خودش حق انتخاب داشته باشد (غذا، لباس، اسباببازی و غیره.) کمتر قشقرق راه میاندازد.
۶. سعی کنید قشقرقها را کنترل کنید تا تشدید نشوند.
اگر تمام تلاشهای پیشگیرانهتان کارساز نبود، او باز هم قشقرق به پا کرد، به یاد داشته باشید که اتصال را قطع نکنید. نزدیک بمانید، حتی اگر به شما اجازه نمیدهد به او دست بزنید. او نیاز دارد بداند شما آنجا هستید و هنوز دوستش دارید. آرام و اطمینانبخش باشید. سعی نکنید با او منطقی صحبت کنید، اما صرفاً تصدیق و درک احساسات میتواند به طرز چشمگیری قشقرق را کوتاه کند، مثل؛ «تو خیلی عصبانی هستی. تو داری به من نشون میدی چقدر اون شکلات رو میخواستی.» (سعی نکنید در آن لحظه برایش توضیح دهید که چرا نمیتواند شکلاتش را قبل از شام داشته باشد و قطعاً شکلات را هم به او ندهید، صرفاً احساساتش را تصدیق کنید و با آنها همدلی کنید.)
اگر سعی کرد شما را کتک بزند، یا از سر راه کنار بروید یا او را بدون اینکه آسیب ببیند محکم نگه دارید تا نتواند شما را بزند. شما میتوانید بگویید؛ «تو خیلی از دست من عصبانی هستی. تو خیلی ناراحتی که نمی تونی اونو داشته باشی.» نهایتاً او از خشمش به لایههای زیرین احساساتش گذر میکند و بین بازوان شما به گریه میافتد. به یاد داشته باشید که گریهکردن برای او چیز بدی نیست. آدمهای کوچولو ناامیدیهای خیلی زیادی دارند. مثل همه ما، گاهی اوقات، صرفاً احتیاج دارند گریه کنند.
آیا او بیش از حد واکنش نشان میدهد؟
البته! اما برایش خوب است که تمام غمها و عصبانیتهایش را در امنیت حضور در آغوشِ شما تخلیه کند، پس سعی کنید با آرامش از این مرحله گذر کنید. پس از آن، او یا میخوابد یا بهقدری احساس خوب پیدا میکند که شما عصر فوقالعادهای را با هم میگذرانید.
به این بیندیشید که وقتی از خستگی غرق میشوید چه احساسی دارید، خشم و ناامیدی. اگر شما کنترلتان را از دست بدهید، فرد دیگری را در کنارتان میخواهید که قضیه را جمع کند، به شما اطمینان خاطر بدهد، احساساتتان را درک کند و به شما کمک کند تا دوباره کنترلتان را به دست بیاورید. پسرتان احتیاج دارد بداند که شما او را بدون توجه به احساساتی که دارد دوست دارید و بهمحض اینکه او آماده باشد به او کمک میکنید تا خودش را جمعوجور کند. پس از آن، آشتی کنید. کمی زمان دنج با هم بگذرانید تا او مطمئن شود که شما هنوز دوستش دارید.