- چرا کودکان خودشون رو میزنن؟
- وقتی بچهها از روی خشم به خودشون آسیب میزنن، چیکار باید بکنیم؟
- چطور خودمون آروم بمونیم؟
احتمالاً شما هم با این چالش مواجه شدین که:
فرزندم وقتی ناامید میشه یا نمیتونه چیزی که میخواد رو داشته باشه، شروع میکنه سرش رو به میز یا زمین و صندلی کوبیدن. اگر بهش «نه» بگیم، با سرش به ما ضربه میزنه و سرش رو خیلی محکم به هر چیزی که دور و برش باشه میکوبه. ما معمولاً سعی میکنیم به این قشقرقا جواب ندیم، اما خب خیلی وقتا نگران میشیم که نکنه به خودش آسیب بزنه…
چرا کودکان خودشون رو میزنن؟
- فرزندتون هنوز خیلی کوچیکه و نمیتونه خوب با کلمات بگه که چی تو دلش میگذره. وقتی دلش چیزی میخواد، دیگه براش فرقی نمیکنه دلیل ما چیه، فقط میخواد که اون چیز رو داشته باشه. زمان زیادی لازمه تا فرزندتون بتونه احساساتش رو کنترل کنه؛ الان تو این سن، غرق احساساته و نمیتونه خودش رو آروم کنه. وقتی ناامید میشه، کتک زدن یا قشقرق راه انداختن میتونه راهی باشه برای خالی کردن احساساتش. حتی ماهم گاهی این احساس رو تجربه میکنیم و ممکنه نتونیم کنترلش کنیم و منفجر بشیم.
- ما به هیچ وجه نباید قشقرقهای فرزندمون رو نادیده بگیریم و به خواستههاش تن بدیم. مثلاً اگر فرزندتون بهخاطر شکلات قشقرق راه میندازه، شکلات رو بهش ندین، چون اگر بهش بدین یاد میگیره که قشقرق راه انداختن راه خوبی برای رسیدن به خواستههاش هستش. اگر هم قشقرقهاش رو نادیده بگیرین، اون دو برابر ناامید میشه چون هم خودش ناامیده و هم ارتباطش با شما قطع شده.
- اگر که فرزندتون مجبور باشه برای جلبتوجه به قشقرق بهپاکردن متوسل بشه، پس این یه علامت برای شماست که متوجه بشین اون بهاندازهٔ کافی توجه دریافت نمیکنه! پس حتماً نزدیکش بمونین و بهش اطمینان خاطر بدین که کنارش هستین، و بعدآرومش کنین.این کار به فرزندتون خیلی کمک میکنه. بیشترین چیزی که فرزندتون در این موقعیتها بهش نیاز داره، توجه و محبت شماست که به التیام دردش کمک میکنه.
آیا در چنین مواقعی خوبه که فرزندمون به اتاقش بفرستیم؟
- تحقیقات نشان داده که تنبیهات اینچنینی رفتار کودکان رو بدتر میکنه. این کار باعث میشه کودک دربارهٔ خودش حس بدتری پیدا کنه و رابطهٔ بین شما و فرزندتون رو خدشهدار کنه.
- لطفاً از این نوع تنبیه استفاده نکنین و در عوض وقتی فرزندتون ناراحته بهجای تنها گذاشتنش در کنارش بنشینین.
وقتی بچهها از روی خشم به خودشون آسیب میزنن، چیکار باید بکنیم؟
1.با همدلی شروع کنیم.
اگر فرزندتون حس کنه که از سمت شما درک میشه، کمتر احتمال داره که به خودش آسیب بزنه یا سرش رو جایی بکوبه. در چنین مواقعی خوبه که بهش بگین«تو خیلی عصبانی هستی، تو دوست داشتی فلان چیز رو داشته باشی و...»
2.اگر سعی کرد ما رو هم بزنه، نباید بهش اجازه بدیم.
اگر دنبالتون کرد که شما رو هم بزنه، آروم دستاش رو نگهدارین و بهآرامی بهش بگین:«تو خیلی عصبانی هستی، درک میکنم اما اجازه نداری کتک بزنی چون من دردم میگیره؛ بهجاش بگو که من عصبانیم.»
۳. امنیت براش بسازیم.
- زیرِ اون همه عصبانیتی که فرزندتون نشان میده، احساسات خیلی شکنندهتری هست، مثل ترس یا بغض. در واقع، وقتی عصبانی میشه، داره با واکنش جنگ یا فرار از خودش محافظت میکنه. اگر شما بتونین کمکش کنین که احساساتش رو نشون بده، دیگه اونقدر نیازی به عصبانیت نداره. یعنی ممکنه گریه کنه یا خودش رو تکون بده، ولی دیگه سر نمیکوبه یا کتک نمیزنه.
چطوری باید کمکش کنیم که بتونه گریه کنه؟
- باید براش امنیت بسازین. با دردش همدلی کنین، بهش بگین که میفهمینش. اگر اجازه داد، بغلش کنین. اگر نه، فقط کنارش بمونین و با صدایی آروم بگین: «تو امنی، من اینجام.» گاهی وقتا با یه جمله آروم، مثل یه پتو نرمی از عشق دورش کنین تا بدونه توی قشقرقش هم تنها نیست: «تو امنیت داری. من پیشتم. اشکالی نداره گریهات بگیره. همهمون یه وقتایی لازم داریم گریه کنیم. من بغلت میکنم هر وقت که آماده بودی.»
۴. براش سخنرانی نکنیم.
وقتی داره احساسات بزرگش رو بیرون میریزه، وقتِ درس دادن یا حرفای منطقی نیست. فقط بگذارین گریه کنه، دست و پا بزنه، احساساتش رو بریزه بیرون. اینطوری تنشش خالی میشه، مخصوصاً وقتی مطمئن باشه شما کنارش هستین و دوستش دارین.
۵. یه قدم برگردیم عقب.
اگر فرزندتون داد زد «برو کنار!»، یه قدم عقب برین و با مهربونی بگین: «باشه عزیزم، دارم یه کم فاصله میگیرم. ولی اگر نیازم داشتی، من همینجام. تو رو با این همه احساساتت تنها نمیگذارم.»
۶. باز هم بغلش کنیم و بگذاریم گریه کنه.
وظیفهٔ شما اینه که به فرزندتون اجازه بدین تا هرچقدر که لازم داره گریه کنه، و براش یه پناهگاه آروم و دلسوزانه باشین. وقتی داره گریه میکنه، سعی نکنین نصیحتش کنین. فقط بغلش کنین، دلتون رو براش نرم کنین، و صبر کنین. بعدش از دیدن اینکه چقدر آرومتر، مهربونتر و همراهتر شده، تعجب میکنین.
چطور خودمون آروم بمونیم؟
- ما میدونیم که در چنین موقعیتهایی کنترل کردن خود خیلی سخته، مخصوصاً برای شما که پدر یا مادر هستین. اینکه کنار درد یکی دیگه بمونیم، اونم بچهٔ خودمون، واقعاً چالشبرانگیزه.
- برای اینکه بتونین آروم بمونین باید با همون لحنی که با فرزندتون دارین برای خودتون هم به کار ببرین. به خودتون بگین: «اشکالی نداره، همه گاهی لازم دارن گریه کنن. من دارم یه هدیهٔ قشنگ به بچهم میدم؛ اینکه همهٔ احساساتش، حتی اونهایی که دوستداشتنی نیستن، هم پذیرفته هستن.»
- وقتی همهچی تموم میشه، فرزندتون دلش میخواد بیاد توی آغوشتون، مطمئن بشه هنوز دوستش دارین. و برمیگردیم به همون اول راه: وقتی این فضای امن رو بهش میدین تا خودش باشه، عصبانیتش اونقدر کم میشه که دیگه نیازی به آسیب زدن به خودش یا شما نداره. تازه میبینین رابطهتون باهاش چقدر عمیقتر میشه.
راستش، این مدل فرزندپروری شاید حتی بیشتر از اینکه یه نعمت برای بچهتون باشه، برای خودتون یه موهبت بزرگه… چون نهفقط توی «دو سال وحشتناک اول» بلکه توی کلِ بچگیِ بچهتون، باهاش همراهتر میمونین و یادتون نره، تا چشم رو هم بگذارین، از این مرحله هم رد میشه و میره سراغ یه مرحلهٔ تازه.